وقت آن است به خاک قدمی بوسه زنم
به کف پای شه محترمی بوسه زنم
وقت آن است که ما گیر دو چشمی افتیم
باید امروز به محراب کمی بوسه زنم
قبل از آنی که بیاید دل ما سفره کند
می روم بر لب تیغ دو دمی بوسه زنم
وقت آن است که سر ریز شود نعمت باز
سفری جور شود بر حرمی بوسه زنم
هر که دارد سر دیدار نجف بسم الله
دل اگر هست گرفتار نجف بسم الله
به دل تنگم هوای نجفش افتاده
بر سرم شور صفای نجفش افتاده
جان امثال من و ما که چه ارزش دارد ؟
انبیایند به پای نجفش افتاده
متحیر شده از هیبت او هر چشمی
که به ایوان طلای نجفش افتاده
علت قرب من این است که بر سینه ی من
عکسی از دور نمای نجفش افتاده
رتبه ای با ملک وحی برابر دارم
سمت نوکری قنبر حیدر دارم
هست تا لطف علی فیض عظیمی هم هست
به گنهکاری ما چشم رحیمی هم هست
گردش چشم علی گرم هواداری ماست
به دل شیعه مگر ترسی و بیمی هم هست
این عجب نیست ببینیم به حبش , محشر
برگ بخشش کف شیطان رجیمی هم هست
میل دارم که صدایش بزنم : ” بابا جان “
کرمش شامل هر غیر یتیمی هم هست
تا علی هست به دنیا چه نیاز است مرا
مهر من را بده هنگام نماز است مرا
عالمی طفل بود پیر خرابات علی است
اشتباهی مرو دل , قبله ی حاجات علی است
نیمه شب فاطمه سجاده نشین در محراب
دید , افتاده به رخ گرم مناجات علی است
حج علی , کعبه علی , ذکر علی … با این حال
خط به خط اصل تمامی عبادات علی است
نور علی , طور علی , راه علی … باید گفت
اول و آخر هر طی مقامات علی است
شمس علی , ماه علی , دلبر دلخواه علی
به گدایی شرفم داده فقط شاه علی
تا طبیبی تو که بیمار نداریم علی
با کسی جز تو دگر کار نداریم علی
تو ز خود حرف بزن , مدح بخوان , شرح بده
ما هنرمندی گفتار نداریم علی
چقدر ابروی تو کشته و زخمی داده…
ما دقیق از همه آمار نداریم علی
با شرابی که خوراندی تو به ما ای ساقی
لحظه ای هم سر هشیار نداریم علی
آن شراب شب تو بود مرا روشن کرد
بوسه ای از لب تو بود مرا روشن کرد
رضارسول زاده