صدای هلهله ای عاشقانه می آید
صدای پای تغزل, ترانه می آید
بهشت خنده کنان, این میانه می آید
خدا به شوق در این آستانه می آید
حدیث وصل دو دریا عجب شنیدنی است
عروسی علی و فاطمه چه دیدنی است
از این به بعد, دو عاشق کنار هم هستند
تجلّی هم و آیینه دار هم هستند
به روی سفره ی خود نان بیار هم هستند
چو کوه پشت هم و دوستدار هم هستند
دوباره پوزه ی شیطان شکست, شکر خدا
عروسی علی و فاطمه است, شکر خدا
از این وصال مبارک خدا هدف دارد
چقدر حضرت خاتم به دل شعف دارد
دلم هوای ضریح شه نجف دارد
عروسی علی و فاطمه است, کف دارد
به بزم عشق همه عاشقانه دف بزنید
برای خاطر داماد باز کف بزنید
کنار سفره ی عقد, این عروس گل سیما
زکیّه, طاهره, انسیّه, فاطمه, زهرا
نشسته اذن “بلی” تا بگیرد از بابا
پدر اجازه گرفت از خدای جلّ علا
بساط خطبه از این اذن تا فراهم شد
علی به فاطمه اش تا همیشه محرم شد
بگیر دامن پر برکت پیمبر را
بپاش بر سر امّت, گلاب قمصر را
گره زدند به هم عادیات و کوثر را
کشانده اند به دنیا بهشت و محشر را
از این وصال غدیر از گزند ایمن شد
نوشته اند که تکلیف شیعه روشن شد
نوشته اند که شیعه نشانه ای دارد
شراب کوثریِ جاودانه ای دارد
کبوتری شده و آشیانه ای دارد
برای گریه و شادی بهانه ای دارد
تمام عمر دلم زیر دین می آید
از این وصال مقدّس حسین می آید
سخن ز عشق که باشد, شراب شیرین است
برای تشنه ی عشق آفتاب شیرین است
کنار یار خوشی و عذاب شیرین است
سلام های بدون جواب شیرین است
اگر که فاطمه باشد کنار شیر خدا
زمان فتنه شود ذوالفقار شیر خدا
زمان فتنه قمر در محاق می افتد
تبر به جان درختان باغ می افتد
میان امّت احمد نفاق می افتد
و آن دوشنبه ی شوم اتّفاق می افتد
که درب خانه ی زهرا شکسته می شود و
دو دست حیدر کرار بسته می شود و
خدا کند که نبینی قیامتی را که
کنار خانه ی حیدر جماعتی را که
شکسته اند دری را, نه ساحتی را که
شکست ضربه آن درب, قامتی را که
پس از سه ماه علی نیمه شب, غریبانه
به دست قبر سپردش, عجب غریبانه
امیر عظیمی