اشعار ویژه (پیشنهادی)شعر مدح و مناجاتشعر مدح و مناجات حضرت رقيه (س)شعر ولادت اهل بيت (ع)شعر ولادت حضرت رقيه (س)

شعر مدح و ولادت حضرت رقیه (س)

دختـر نوری و به ما نور خدا بخشیدی
تو با دعـا آمـدی و حـال دعا بخشیدی

پر از صدای رحمتی پر از سلام و صلوات
به خانه یِ شاه وفا خوب صفا بخشیدی

چه خوش قدم, چه خوش کـَرم , چه خوش سخن چه خوش دمی
قـدم قـدم کـرم به این صحن و سرا بخشیدی

تو نوه یِ فاطمه و آینه یِ فاطمـه ای
نیامده چه جلوه ای به کربلا بخشیدی

فاطمه یِ خانه ارباب کرم خوش آمدی
غنچه یِ یاسیِّ حرم به این حرم خوش آمدی

عمو تو را بغل گرفت و به فلک سر زده ای
فـرازِ شانه یِ عمـو به آسـمان پـَر زده ای

حسین شد هواییِّ چهره یِ مادرش… وَ تو
درون خـانه قـابی از صـورت مادر زده ای

سه ساله ای , سه آیه ای , صراطی ُّو صـوم و صلاه
تو کـوثری نشانی و گـریز کوثر زده ای

نواده یِ پیمبر رحمت و عشق و بخششی
پس از غـروب پرچـمی برای دلبر زده ای

تو هم شبـیه عمـه ات پیمبـر حمـاسه ای
با گریه ها و هِق هقت تو حیدر حماسه ای

صدای تیـغ هق هقت بلای جان شام شد
تو روضـه خوان شدی و خـواب قاتلان حرام شد

خیال می کرد زده رگ حـرم به کربلا
نفس زدی قیام کربلا علیَ الدَّوام شد

ستاره یِ بخت پدر دامن تو تختِ سر است
اینجای قصه ذکر ما همراه تو سلام شد

سلام بر رَگِ سر بریده یِ شاه کـرم
گوشه یِ گودال غمت کار منم تمام شد

وقتی سر بریده ات به روی نیزه ها زدند
هلهله کرده و هـمه به سوی خیمه آمدند

آتش رسید و خانه یِ مادر ما دوباره سوخت
خوشید و ماه بر نـِی و به خاک ها ستاره سوخت

پایِ برهنه می دوید و حرمله پشت سرش
سیلی زدو به عمه گفت که زخم گوشواره سوخت

دلش شکـست و ناله زد دخیـل یا ابوتراب
سقیفه آمد و زد و لاله یِ گوش پاره سوخت

کـودک نازدانه را بردند در خـرابه ای
دختر شام طعنه زد , کنایه با اشاره , سوخت

پای سـر بریده یِ خـون خـدا زبان گرفت
شد ندبه خوان و مـدد از امید آسمان گرفت

حسین ایمانی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا