صبح خلقت که خدا حضرت آدم را ساخت
دمِ در بود مسیحا که علی دم را ساخت
اولین روز علی بود و نبی بود و خدا
دومین روز علی قبلهی عالم را ساخت
نوبت خلق کنیزان مقرب که رسید
از دم فاطمهاش حضرت مریم را ساخت
رحمت واسعهاش سایه به عالم انداخت
قبل ترسیم زمان ماه محرم را ساخت
از اضافات گِلش مالک اشترها ساخت
او خودش صبح ازل قنبر و میثم را ساخت
بر همه “ما خلَقَ الله” رئیس کل بود
اولش ما که نبودیم ولی دُلدُل بود
او ز اسرار پسِ پردهی عرش آگاه است
روی لبهای ملک ذکر «ولی الله» است
به به از واقعه و معرکه گردانیِ او
غُصه ای نیست در آن بُهبُهه تا آقا هست
خَیرٌ اسما به علی میرسد از بعد خدا
تخت او در وسط عرش زیارتگاه است
به روی کرسی او حک شده با خط طلا
که سلیمان نبی خادم این درگاه است
و نوشتند به روی در میخانهی عشق
خرج جام مِیِ رعیت به حساب شاه است
خمرهی مِی بگذارید سرِ بالینم
مست خوابم ببرد خواب نجف میبینم
در صفای حرمش سعی صفا را دیدم
یاعلی گفتم و تاثیر دعا را دیدم
سجده کردن به علی آخر توحید من است
من در ایوان نجف عکس خدا را دیدم
مشهد و سامره و قم همگی در نجفند
در نجف کنگرهی کرب و بلا را دیدم
میل دیدار خدا داشت ، ز جا تا برخاست
حرکت عقربهی قبله نما را دیدم
کعبهی زلف کجش قبلهی ما را کج کرد
بین پیشانی او رد خدا را دیدم
رب این قبلهی بین المللی را عشق است
صوت تکبیره الاحرام علی را عشق است
بسم رب الملک العشق ، خداوند علی
دل ندادم به کسی تا بشوم بند علی
خوش به حال علی و گُل به جمال الله
که خدا هست خدای علی و بنده علی
لحظهی آخرمان اول مجنونیِ ماست
«یَرَنی» لذت مرگ است به لبخند علی
نان و خرمای شبش وقف یتیمان شده بود
نیست در کل جهان مرد همانند علی
چشم امید ندارم به کسی غیر حسین
همهی دار و ندارم شده فرزند علی
تا جهان دست جهاندار نجف خواهد بود
کربلا مقصد زوار نجف خواهد بود
عماد بهرامی