شعر مدح و مناجات امام رضا (ع)
صحنت پناه می دهد
صحنت پناه می دهد این بی پناه را
آهوی نفس سرکش گم کرده راه را
دست مرا بگیر که چون طفل بی خیال
گم می کنم بدون شما راه و چاه را
در روزگار برزخی آخر الزمان
از من بگیر جرأت هر اشتباه را
با هر سلام تازه فراموش میکنی
بی مهری مدام منِ روسیاه را
بر شانه ی ضریح اگر گریه می کنم
از کودکی شناخته ام تکیه گاه را
آبی بر آتش دل خود میزنم به اشک
می گیرد اشک یاد تو فکر گناه را
“ای آنکه خاک را به نظر کیمیا کنی”
از شاعرت دریغ نکن آن نگاه را
حسن کردی