تفسیر تو بدست قلم ، نا میسّر است
تصویر تو به چشم بشر ، نا مصوّر است
باید برای وصف تو قرآن بیاورم
قرآن برای مدح تو از شعر بهتر است
تفسیر واژه واژه ی قرآن حق تویی
پس «انّما ولیّکم اللّه » ، حیدر است
انگشتر عقیق تو آموخت در رکوع
خدمت به خلق حین عبادت ، میسّر است
این قول احمد است و چه نیکو روایتی است
من حیدر هستم و حیدر ، پیمبر است
شیعه نمی شود احدی ، جز به لطف عدل
اینجا ، گدا و شاه و اسیران برابر است
مدیون لطف تو ، شرف خانۂ خدا
هرجا لبی به ذکر تو وا شد ، مطهّر است
باتو نمی شود سخن از قبله آورم
ایوان طلای شاه نجف ، دلرباتر است
بگذار عاشقانه بگویم ابوتراب
از هر چه بگذرم ، «سخن دوست خوشتر است» *
ما غیر دوست ، دل به رقیبان نمی دهیم
«یا ایها العزیز» ، دل ما، همین سر است
حاشا که بی ولای علی زندگی کنم
باشم حلال زاده و این لطف مادر است
محمد امین نیک مرد