شعر عيد غدير خم
علی جانم
هر دل که جدا از تو شود دل شدنی نیست
ایمان به جز از راه تو حاصل شدنی نیست
عقلی که گره خورد به عشق تو یقینأ
از سنگ غم حادثه زایل شدنی نیست
هر قدر عبادت شده از اول خلقت
با ضربت تیغ تو معادل شدنی نیست
با ایه اکملت لکم گفت خداوند
دین جز به تولای تو کامل شدنی نیست
ما رو به تجلای شما اهل نمازیم
این قبله به هر سو متمایل شدنی نیست
بی مهر تو ما را چه نمازی چه طوافی؟
بی مهر تو یک رکعت قابل؟…شدنی نیست
ای ابر خطا پوش کرم کن که در این شهر
رحمت به جز از چشم تو نازل شدنی نیست
حسن کردی