شعر تخريب بقيع
غربت بقیع…
صحنه را بین دیده قاب کنید
اشک را پشت همجواب کنید
تا نفهمند از چه گریانید
چشم در چشم آفتاب کنید
حق ندارید با سر انگشت
قبر معصوم را خطاب کنید
السلام علیک ممنوع است
روشی با نگاه,باب کنید
شادی خاطر کبوترها
خاک ها را حرم حساب کنید
شهر را با علی علی گفتن
به سر شرطه ها خراب کنید
جای ام البنین برای حسین
بین زوار نذر آب کنید
صحبت از بی وفایی جعده است
یاد بی تابی رباب کنید…
خاک اینجا ز غربت حسن است
کفر,,زخمی غیرت حسن است
حسین واعظی