شعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)
غلام کوی تو
ببین دلتنگی بی حدّ و حصر این اهالی را
بگو باد صبا آرَد هوای آن حوالی را...
.
گناهم را خدا ای کاش بسپارد به دست تو
که من میخواهم از دست تو حتی گوشمالی را
نگاهم را به عکس گنبدت میدوزم اینگونه:
خماری که پر از حسرت ببیند جام خالی را
.
تبسم،گریه، مستی،هوشیاری، ترس،امید_اینجا
به درگاه تو حس کردیم ما حالی به حالی را
.
خوشم خود را سگ کوی غلامان تو میخوانم
ببخشد کاش بر من قنبرت این خوش خیالی را
حسین شهریاری