گرچه دورم از تو آقاجان فراموشم نکن
کرچه کار من شده عصیان فراموشم نکن
محضر تو هِی بدی کردم ولی فرصت بده
این بدی را میکنم جبران فراموشم نکن
راه وصل و همنشینی با تورا گم کرده ام
خسته ام دیگر از این هجران فراموشم نکن
ای که نادیده گرفتی معصیتهای مرا
باز هم بر من بکن احسان فراموشم نکن
زخم بر روی دل من مطمئنم می شود
با نگاه تو فقط درمان فراموشم نکن
از همه دل کندم و آخر پناهم روضه شد
آمدم با دیده ای گریان فراموشم نکن
مثل یاران شهیدِ راه عمه زینبت
دوست دارم بگذرم از جان فراموشم نکن
بین خوبان یک شب جمعه مرا هم جا بده
پای شش گوشه بکن مهمان فراموشم نکن
روح اله پیدایی