شعر شهادت حضرت رقيه (س)
نازنین من
ای دختر سه ساله ی من،نازنین من
ای یادگار سوخته ی سرزمین من
دستی نبود تا که نوازش کنم تو را
وقتی که در خرابه شدی هم نشین من
دیدی چگونه لشکر دشمن نشسته بود
یا در کمین گوش تو یا در کمین من
دیدی سرم جدا شده و پیکرم رهاست
دور از هم است فاصله (حاء) و (سین) من
عمه هنوز پشت سرت ایستاده است
این خواهر شکسته ی مرد آفرین من
ای کهکشان شیری چشم تو دلنواز
خورشید من ستاره ی من مه جبین من
جبریل هم ملازم پا در رکاب توست
ای بر رکاب سرخ شهادت نگین من
احمد علوی