پای زخمی
تا که لطفت شامل خودکار و دفتر میشود
حال شعرم با غزل های تو بهتر میشود
باز در کارم گره افتاد و مادر گفت که
حلّ مشکل روضه ی موسی بن جعفر میشود
مشهد و شیراز و قم جزء وطن های من است
عمر من با مِهر فرزندان تو سر میشود
“بضعهٌ منی رضا” فرموده ختم المرسلین
پس یقیناً منکر شأن تو ابتر میشود
تا که تکرار حسین و زینب کبری شود
با رضای تو فقط معصومه خواهر میشود
با دو خورشید طلایی بر فراز آن حرم
خاک شهر کاظمینت برتر از زر میشود
معجزات چشم هایت کار خود را کرده است
چون زن بدکاره یک انسان دیگر میشود
چند زندانبان به لطف تو مسلمان گشته اند
گوشه ی زندان برایت نیز منبر میشود
ساقه ی خشکیده ی اسلام عباسی شکست
تا که زخم ساق پاهای تو بدتر میشود
بسکه نام مادرت را برده بر لب, عاقبت
قاتلت زخم زبان های مکرر میشود
با وجود پای زخمی و غل و زنجیرِ تن
ایستادن سختی اش چندین برابر میشود
امرِ تشییع تو را در عرش برپا کرده اند
گرچه در ظاهر به روی تخته ی در میشود
محمدرضا نادعلیان