شعر مدح و مناجاتشعر مدح و مناجات امام رضا (ع)

گریه ام در حرم از روی پریشانی نیست

گریه ام در حرم از روی پریشانی نیست
که پریشانی از آداب مسلمانی نیست
در طوافند چنان موج کبوترهایت
که در این سلسله انگار پریشانی نیست

عربی آمده پابوس تو از سمت عراق
همه ی حسرتش این است که ایرانی نیست
دست خالی ست هر آنکس به حرم می آید
در ورودی که نیازی به نگهبانی نیست!
در معطل شدن و دست رساندن به ضریح
لذتی هست که در سجده طولانی نیست

****************

ادخلوها بسلامٍ آمنین…در باز شد
از میان جمعیت راهی به این سر باز شد
در حرم سهل است, حتی در دل میدان مین
هر زمان که یارضا گفتیم, معبر باز شد
اول ِ نامش که آمد بر زبانم سوختم
در دلم بال صد و ده تا کبوتر باز شد
از صدای گریه ی زن ها یکی واضح تر است
خوش به حالش بعد عمری بغض مادر باز شد
دار قالی…پنجره فولاد… مادر سال ها
بس که روی هم گره زد بخت خواهر باز شد
نان حضرت, آب سقاخانه, اشکی پر نمک
سفره یک شعر آیینی دیگر باز شد
مادر از باب الرضا رد شد, به من رو کرد و گفت
بچه که بودی زبانت پشت این در باز شد

محمد حسین ملکیان

 

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا