یا ابالجواد
ذکرِ یا ذَالکـَرم که یادَت هست
اِزدِحـامِ حـرم که یادَت هست
هِق هِق مادرم که یادَت هست
این دو چشمِ ترم که یادَت هست
هر کجـا روزگارِ مـن شده بَد
بسـته اَم بار وُ آمـدم مشـهد
حـرم تو پناهـگاهِ من است
مشهدَت مثلِ کربلا وَطن است
یا رضـا ذکـرِ هر رَگِ بدن است
سائِلَم…صاحِبَم…اَباالحَسن است
یا اَبَاالـجـودِ وَ الکـَرم سلطان
با تو ایران شده حرم سلطان
تو به ایـرانِ مـا صـفا دادی
تو به این خاک جلوه ها دادی
تو به ما اذنِ روضـه را دادی
آخـرِ روضـه … کـربلا دادی
با نـگـاهِ تو تا خـدا رفتم
هر شبِ جمعه کربلا رفتم
هر شبِ جمعه با قُعود وُ قیام
می کنـم شـاهِ عشق را اِکرام
روبه قبـله به رویِ زانوهـام
می دهم بَر شهیدِ تشنه سلام
مُهر وُ امضاء که می رسد از طوس
یک شبِ جمعـه می رسـم پابوس
وقـتِ پابوسیِّ امامِ خـودم
می گذارم مَن احترامِ خودم
به خدا…پیش از سلامِ خودم
از تو گویم…به جایِ نامِ خودم
از تو می گویم اِی پنـاهِ شرف
در حـریمِ حسـین وُ شاهِ نجف
اِی به دستِ تو سرنوشت من
از اضـافه گِـلـَت سِـرشتِ من
با تو زیباست رویِ زشتِ من
حَـرمت یا رضـا بهـشتِ من
یک زیارت برایِ من بِنِـویس
ندبه در جمعه هایِ من بِنِویس
حسین ایمانی