شعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

بوی تورا گرفته

بوی تورا گرفته دل و این دهان من

از بس صدات کرده گرفته زبان من

صبح و مساء نه که فقط چند لحظه ای

اینجا برای گریه بشو میهمان من

جانم فدای گریه ی روز و شبت شود

جانم فدای اشک تو صاحب زمان من

چشم تو زخم می شود آقای خوب من

آخر چقدر گریه کنی مهربان من؟

تو یک امانتی که پناهم شوی , ببین…

… داری نحیف میشوی ای سایبان من

اذنم بده , به جای تو خون گریه میکنم…

میبارم آنقدر که بگیرند جان من….

جواد دیندار

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

  1. سلام بزرگوار… با این اشعار اشکمون رو در میاری…
    بعضی ها که حضرت رقیه.س. رو نفهمیدن و منکرش شدن
    بعضی ها هم که جریان خرابه های شام رو………..
    با یه غزل کوتاه در جواب اینا به زبان دل……بروزم
    جواب شما به منکرای بی بی چیه؟؟؟؟؟
    منتظر نظرتون هستیم
    یاعلی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا