شعر شهادت حضرت زهرا (س)

دلم شور می زند

کوچه پر از صداست, دلم شور می زند

این ناله از کجاست؟ دلم شور می زند

دستی زمخت, آمده بالا در ازدحام…

این مرد بی حیاست, دلم شور می زند

از اشک, کودکی نفسش بند آمده

دشوار روی پاست, دلم شور می زند

بی خار بود و در تن او خار می برند

یاسی که آشناست, دلم شور می زند

انگار دست موج به ساحل نمی رسد

بندی به دستهاست, دلم شور می زند

یک درب, یک شقایق و یک غنچه بود, وای…

این اوج ماجراست, دلم شور می زند

پیوند خورد آتش و خون, “آه” دود شد

ذکرم خدا خداست, دلم شور می زند

ناگاه درب… نقش زمین, نقش یاس شد

گلبرگها جداست, دلم شور می زند

رفتند…نیمه های شب آمد ولی فقط

نُه دست بر دعاست, دلم شور می زند

انگارحرف های دل این اذان صبح

“حیّ علی العزا”ست, دلم شور می زند

اما امیر گفت که سر می رسد کسی…

آن منتقم کجاست؟ دلم شور می زند…

علیرضا قنادی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا