شعر شهادت امام صادق (ع)

شیخ الائمه ام

شیخ الائمه ام

شیخ الائمه ام که شکستند حرمتم

با هیزم آمدند شبانه زیارتم

در احترام موی سپیدم همین بس است

در بین شعله ها شد تکریم ساحتم

من دست بسته بودم و یاران به خواب ناز

آنجا کسی نبود نماید حمایتم

من مرد بودم این شد و ای وای مادرم

این تنگنای کوچه نماید اذیتم

سجاده ام کشید وبماند چگونه برد

خاکی شده زکینه لباس عبادتم

بادست بسته ,پای برهنه , نفس زنان

مرکب دوانیش بخدا برد طاقتم

خوردم زمین و ناله زدم عمه جان مدد

قدری کمان چو قامت تو گشته قامتم

در بین راه گشته پریشان محاسنم

از بسکه دست بسته زمین خورده صورتم

تفسیر مقتل «قبض شیبه » شده

این صورت کبود و رخ پر جراحتم

اینجا جفا به ماشد و معجر کشی نشد

غمهای کربلا زده لطمه به غیرتم

 قاسم نعمتی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا