شعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

ها علیٌّ بشرٌ کیف بشر

من زبان بسته ام و صوت تو چاووش شده ست
عقل گویا شده, جهل است که خاموش شده ست

سال ها کعبه پریشان همان یک لحظه ست
اینچنین از غم دوریت سیه پوش شده ست

زاهدان گرم نماز اند به تزویر و دروغ
زین سبب در رَهِ تو مست کفن پوش شده ست

مانده ام دفتر فردوسی طوسی زِ چه رو,
پر زِ تاریخ فریدون و کیانوش شده ست؟

((دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس))
حافظ از پیچ و خم زلف تو مدهوش شده ست

معجزات تو که نه, معجزه های قنبر
با دم حضرت عیسی ست که هم دوش شده ست

و بگویید که چادر به سر خود بکشد,
آنکه در معرکه با ترس هم آغوش شده ست

پیش چشم همه آقای جهانش کردند
لکن از فرط کهن سالیِ اصحاب فراموش شده ست!

ها علیٌّ بشرٌ کیف بشر, بر دَرِ عرش,
با خَطِ حضرت حق است که منقوش شده است

محمدرضا نادعلیان

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا