شعر شهادت حضرت علی اكبر (ع)

جسم پریشان

لشکر کوفه به اشک بصرم می خندند

همه دیدند شده خون جگرم می خندند

نخل امید مرا چون که ز ریشه کندند

دور تا دور تن گل پسرم می خندند

پاسخ ناله ی من هلهله ی لشکر شد

هر چه گویم : “پدرم … من پدرم” می خندند

ای جوان بر سر بالین تو من پیر شدم!

به خم افتادگی در کمرم می خندند

ز پریشانی جسم تو پریشان شده ام

چون که گم کردم علی راه حرم می خندند

رضا رسول زاده

 

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا