شعر مدح و مناجات امام حسن (ع)

سه بار

کسی که باادب و باوقار می بخشد
فقط به خاطر پرودگار می بخشد

کریم فکر حساب و کتاب بخشش نیست
به رسم اهل کرم بی شمار می بخشد

جود و عطا

ميشناسيم همه جود و عطا را به حسن
كرم و بخشش و احسان و سخا را به حسن

بگذاريد بگويند گدائيم گدا
غم نداريم سپردند گدا را به حسن

عرش نشين

آن ماه که در دامن زهرا بنشیند
باید که چنین در دل دنیا بنشیند

ای عرش نشین! شأن قدمهای تو تنها
این است که بر شانه‌ی طاها بنشیند

حسين مرحم حسن

میان هجمه غم ها اگر پناه ندارد
حسین هست چه کس گفته تکیه گاه ندارد

حسین مرهم زخم برادر است وغمی نیست
زمانه حرمتشان را اگر نگاه ندارد

يا محسن بحق حسن

جایی که هست عرض ارادت به راحتی
باز است در بروی رعیت به راحتی

لب وا نکرده میدهد او حاجت مرا
پس میروم بدون خجالت به راحتی

عزيز فاطمه

هر آنچه بود برايش به اين و آن بخشيد
چنانچه آخر سر لقمه از دهان بخشيد

اگر چه حاجت مردم فقط زميني بود
چه رزق ها كه به آن ها از آسمان بخشيد

غريب شهر مدينه

که گفته شاعر و مداح و روضه کم داری؟
همیشه و همه جا ، جای بر سرم داری

خودم که هیچ ، تبارم همه گدای درت
چقدر گریه به چشمان مادرم داری

مستجاب

شود به اذن تو دریا ، سراب هم حتی
شود به نام تو موجی ، حباب هم حتی

کریم نیست کسی پیش سفره ات هرچند
به نام او بدهند آب و تاب هم حتی

رسم نوكري

نامت شفا بخش است ، بر هر درد تسکین است
یادت مسِّرَت بخشِ دلهایی که غمگین است

دنیا و اهلش روز و شب روزی خورت هستند
یعنی همیشه سفره ی لطفِ تو رنگین است

چهارمين صراط

چهارمين صراط مستقيم بود
كسي كه فرش خانه اش گليم بود
خدا نبود اگر چه او كريم بود
كسي كه كم صداش مي كنيم بود

آقاي مهربان

کرم می ریزد از دستان لطفت بی امان دائم
کسی را این چنین هرگز ندیدم مهربان دائم

از آن لبها که می بوسید پیغمبر دعایی کن
که مدح تو بجوشد از دل ما بر زبان دائم

حسنيون

بی عشق حسن زندگی ما شدنی نیست
جز کرببلا بر حسنیون وطنی نیست

او هرچه که دارد به خدا وقف حسین است
درمکتب و قاموس حسن ، خویشتنی نیست

دکمه بازگشت به بالا