مست آن شاهم كه مست اش هر پيمبر مانده است
تازه مستي با علي از حوض كوثر مانده است
من يقين دارم يقين دارم يقين دارم يقين
عقل ها از درك اوصاف علي درمانده است
مست آن شاهم كه مست اش هر پيمبر مانده است
تازه مستي با علي از حوض كوثر مانده است
من يقين دارم يقين دارم يقين دارم يقين
عقل ها از درك اوصاف علي درمانده است
جاني به تن نيست
از تشنگي ديگر توان پا شدن نيست
مسموم زهرم
مظلومم اما پيكرم دور از وطن نيست
شب ميلاد تو در قم شب ميلاد زهرا شد
مدينه بوده اي اما قم از عطر تو احيا شد
شدي زهرا شدي زينب شدي جان در تن بابا
زمان شد تحت فرمانت زمين از جاي خود پا شد
بسته شد راه من و مادر میان کوچه ای
نه،به پا شد عاقبت محشر میان کوچه ای
ناکسی بغض خودش را بین دستش جمع کرد
گل شد از سیلی او پرپر میان کوچه ای
تنها شديم گر چه به ظاهر خدا كه هست
نفرين نكن به خاطر حيدر دعا كه هست
مرگ از خدا براي چه دائم طلب كني
ديگر نخواه مرگ خودت را شفا كه هست
با تو درنسل حسين ابن علي آمد حسن
شادمان از اين ولادت بوده صد درصد حسن
توشدي ابن الرضاي سوم اين خاندان
پس نوشتم سامرا ابن الرضا،مشهد حسن
براي آبروي آفتاب بعد از اين
بزن به چهره ي ماهش نقاب بعد از اين
تمام عرش خدا پر شده است از عطرش
از آب و تاب مي افتد گلاب بعد از اين
از شميم سر زلف تو غزل ساخته شد
زلف بر شانه رها ماند كتل ساخته شد
قد و بالاي تو ياد آور حسن حسن است
هر كجا رد شده اي چند محل ساخته شد
غم كيمياست پس به همه غم نمي دهند
بي امتحان كه چشمه ي زمزم نمي دهند
بايد سكوت كرد و نشست و نگاه كرد
اين خاندان به سائل خود كم نمي دهند
آفتاب از اين حرم دارد خجالت ميكشد
از سكوت ما قلم دارد خجالت ميكشد
چشم هاي شيعه در شهر مدينه سال هاست
از بقيع بي حرم دارد خجالت ميكشد
مرتكب شد روسياهي اشتباه ديگري
اشتباهي مرتكب شد روسياه ديگري
نامه ي اعمال من پر بود از كار گناه
ثبت شد در كارهاي من گناه ديگري
ابوطالب شدي و دست حق در آستين داري
چنين نور اميرالمومنين را در جبين داري
به صورت نور حيدر را به سيرت حسن احمد را
جمالي آنچنان داري كمالي اينچنين داري