شعر ولادت اميرالمومنين (ع)

عشق علی

عشاق جز به عشق علی سر نمی دهند
دل به کسی که نیست مطهر نمی دهند

دلداده های شاه نجف هم به عالمی
یک ذره از محبت حیدر نمی دهند

روی تو دل می برد

روی تو دل می برد ای ماه از مهتاب هم
نامت آقا می برد هوش از سر القاب هم

با نگاهت خاک از این رو به آن رو می شود
دشتی از گل می شود در پای تو مرداب هم

هُرم نجف

هُرم نجف حرارتمان را زیاد کرد
گرمایِ عشق، طاقتمان را زیاد کرد

مانند بوذر از کرمش زر گرفته ایم
مِهر علیست ثروتمان را زیاد کرد

ها علی بشر کیف بشر

نه ز حالا ز خود عالم ذر
نظر انداخته اند اهل نظر
بین خوبان دو عالم یکسر
همه گفتند به دوران دیگر

ياعلى

امشب دلیل مستی ام از هر جهت تویی
دنیا تویی برای من و آخرت تویی
شایسته مرد هیمنه سلطنت تویی
نور خدا به هیبت انسان فقط تویی
در جلوه ات خدا شده تكرار ، ياعلى

یا علی

در ازل تا کتابِ حق وا شد
رازهای نَهُفته اِفشا شد

در ازل پیشتر زِ لوح و قلم
حکمِ روز الست انشا شد

علیّ ِمرتضی آمده

گدا گدا باز گدا آمده
از همه سو، از همه جا آمده
به خاکبوس این سرا آمده
چون به حرم شاه سخا آمده
علی، علیّ ِمرتضی آمده

علی جانم

اینکه اینگونه پَرش ریخته جبرائیل است
اینکه این گونه نَفَس میزند عزرائیل است

ملک الموت تماشاگرِ جولانِ که است ؟
آسمان مات و زمین دست به دامانِ که است ؟

حبل المتين

خدا می‌خواست چشمِ او فقط عین‌الیقین باشد
خدا می‌خواست دستِ او فقط حَبل‌المَتین باشد
خدا می‌خواست تیغِ او میانِ کُفر و دین باشد
خدا می‌خواست نامِ او به نامِ خود قَرین باشد

ظهور حق

به یمن مقدم او خانه‌ی کعبه منور شد
ظهور حق تعالی بر خلائق صد برابر شد
چنان صبح ازل پیشی گرفت و از همه سر شد
که او اول شد و هرچه به جز او بود آخر شد

اوصاف حيدر

اهل زمین هستی ولی بالانشینی
تنها تو در عالم امیرالمومنینی
مداحیِ تو نیست کار یک زمینی
وقتی‌ که درماندست علامه امینی

بركت كعبه

می نویسم سر خط، مرد خطر یعنی تو
تیغ بالای سر فتنه و شر یعنی تو
سوره‌ی فتح و سلیمانِ ظفر یعنی تو
ها علیٌ بشرٌ کیف بشر یعنی تو

دکمه بازگشت به بالا