بالت شکسته است و چه پرواز میکنی
این کاررا به نیت اعجاز میکنی
بابا که آمده به خرابه سخن بگو
داری چرابرای پدر ناز میکنی
راحت بگو چه شد که نگاهت کبود شد
بغضت به سینه مانده و آهت کبود شد
من شاه دم چگونه به رویت کشیده زد
آنگونه زدکه صورت ماهت کبود شد
بالت شکسته است پرت را تکان مده
بابارسیده است کنار تو جان مده
از پنجه های زبر و حرامی سخن بگو
اما دوگوش غارتی ات را نشان مده
محمد حسن بیات لو