آیه نازل شد
آسمان٬ خورشید را سمت تو مایل کرده است
وحی٬ حق آورده است و ردّ باطل کرده است
عده ای را محضِ تاییدِ تو قابل کرده است
بد به حالِ آنکه در عشق تو دل دل کرده است
خوش قد و بالا و شیرین ایستادی بر جحاز
از تو خرماخیز شد تا به ابد شهر حجاز
آیه نازل شد! تمام برکه را دریا گرفت
شانه هایت در کنار شانه هایش جا گرفت
هجده ذی ٱلحجّه بود و جانشینی پا گرفت
دستِ پیغمبر(ص) فقط دست تو را بالا گرفت
گفت: «أکملتُ لکُم»! دین با علی(ع) شد مستدام
شد غدیرخم برای امّتم ختم کلام
رونمایی کرد از قران و بسم ٱلله گفت
آیه هایت را برای روشنیِ راه گفت
گرچه اوصافِ تو را در خطبه ای کوتاه گفت
پس همان اندازه را در شأن تو دلخواه گفت
مستند کردن کنار برکه کار شیعه شد
جملهٔ «مَن کُنتُ مَولا» اعتبار شیعه شد
گفت تبریک و به وجد آمد خدا در محضرت
بر زمین انداخت تا موسی عصا در محضرت
دشت شد یکباره مروه تا صفا در محضرت
جبرئیل آورد میکائیل را در محضرت
با تواضع٬ پیش تو زانو زد آمد سر به زیر
تا که رزق هر دو عالم را بگیرد از غدیر
شاه والا بودی و تاج خلافت بر سرت
محضِ دیده-بوسی آمد عالمی دور و برت
حضرت عالیِ اعلا٬ وارثِ پیغمبرت
شد «قسیم ٱلنار و ٱلجنه» جمال محشرت
تا قیامت نیست همشأنِ تو هر خار و خسی
نیست در حدّ أمیرٱلمؤمنین جز تو کسی
کعبه ام تو٬ حج من تو٬ أشهدَم تو٬ یاعلی(ع)
نَه صد و ده بار! ذکرم دم به دم تو٬ یاعلی(ع)
سائلت من هستم و صاحب-کرم تو٬ یاعلی(ع)
مسلکم تو٬ مدرکم تو٬ مذهبم تو٬ یاعلی(ع)
عینِ حقّی! صاحبِ امروز و فردایم تویی
غم ندارم در صف محشر که مولایم تویی
بوترابی و زمین با تو تیمّم می کند
چشم می چرخوانی و کعبه تبسم میکند
قلعهٔ خیبر ولیکن دست و پا گم میکند
زیرِ دست و پایِ تو مرحب تظلّم می کند
جاذبه با دافعه٬ جنگاوری٬ لطف و کرم
از همینجا شد گمانم ذوٱلفقارِ تو دو دم
هجده ذی ٱلحجّه و شد وعدگاهِ من نجف
صبحگاه و ظهرگاه و شامگاهِ من نجف
سمتِ هر بیراهه نه! یکراست٬ راهِ من نجف
شاهِ مردانی علی(ع)! دربارِ شاهِ من نجف
آمدم با پایِ دل! آنجا که محضِ پای بوس
اولیا و انبیا در محضرت کرده جلوس
قطره ای ناچیزم و توصیفِ دریا مشکل است
صحبت از شأن تو «یا عالیِ أعلیٰ» مشکل است
«هل أتیٰ» می خوانمت! تفسیر «أسرا» مشکل است
پایِ «یا مَولایْ-مولایِ» تو نجوا مشکل است
خطبه خواندی! خواندم از هر سطرِ شقشقیّه ات
از تو حق آغاز شد پیوست در ذریّه ات!
مرضیه عاطفی سمنان