شعر شهادت حضرت زهرا (س)
حلالم کن
الا مادر شکسته پرّ و بالم
تو رفتی از غمت من در ملالم
نبودم تا سپر گردم برایت
حلالم کن حلالم کن حلالم
غمت در کنج قلبم بی حسابه
به یاد زخم سینه ات دل کبابه
سرِ سجاده ات بابا نشسته
فقط میگه علی خونه ات خرابه
دو چشمت باز کن تابی بگیرم
بخوان لالا مگر خوابی بگیرم
عطش دارم ، در این شبها بگو من
کسی کو تا از او آبی بگیرم
دلم میسوزه بر این حال و اقبال
شکسته رفتنت از من پر و بال
نشینم منتظر تا که بیایی
به خانه یا به خیمه یا به گودال
به روی نیزه هم گریم برایت
دلم تنگه بر آن سوز صدایت
خدا میدونه از یادم نِمیره
ردِ سیلی به روی گونه هایت
بیا شانه بزن موی سرم را
گلو نه ، بوسه ای زن حنجرم را
گذشت از من ولی از این خرابه
ببر با خود سه ساله دخترم را
داریوش جعفری