خَلق و خُلق نبوی صیرت پیغمبر داشت
خَلق و خُلق نبوی صیرت پیغمبر داشت
اربا اربا بدنی در وسط محشر داشت
اشبه الناس حرم ,هستی لیلا اکبر
باغی از لاله بروی بدن پرپر داشت
قره العین حرم بود و حرم دید علی
به تن پاره ی خود صفحه ای از خنجر داشت
پسر خون خدا غرق ب خون بود ولی
یادی از تشنگی لعل لب اصغر داشت
غزلی رفت ولی مصرع خونین برگشت
باهمان حال نشانی ز غم مادر داشت
او علی بن حسین بن علی بود ولی
وسط معرکه ها هیبتِ چون حیدر داشت
چه کشید از غم او شاه شهیدان افسوس
حرم از ماتم او نیز دلی مضطر داشت
هرکس آمد به تنش نیزه فرو کرد و کشید
زینب از غصه ی او دیده ی گریان تر داشت
بدنش ریخت بهم روی زمین دَرهم شد
قطعه قطعه شده بود و دل غم پرور داشت
نیزه ها خورده تنش خورد شد از تیر و تبر
آیه های بدنش آینه ی کوثر داشت
دست و پا روی زمین بود و بدن دست پدر
شاه عطشان ب دلش کوه غم و آذر داشت
سعید مرادی