با جرم بی حساب و سراپای سوخته
پر میزنیم سمت حرمهای سوخته
پر میزنیم تا حرم کربلاییات
ای سر بریدهی غم عظمای سوخته
آقا سلام بر لب عطشان و زخمیات
آه ای غریب, ای جگر و نای سوخته
در قتلگاه بر تو و اطفالت ای حسین
رحمی نکرد لشگر اعدای سوخته
حتی همان زمان که لبت شعله میکشید
شد تشنهی لبان تو دریای سوخته
افتادی و رمق ز تنت چکمهای گرفت
بر سینهات نشست رد پای سوخته
یک تیغ کُند, بوسهگهِ حنجر تو شد
ای روشنای هر شب دنیای سوخته
ای وای بر رباب و سر شیرخوارهاش
ای وای بر رقیه و موهای سوخته
رضا باقریان