به پای درد و دل بنده چاه کم آورد
مقابل جگر من که آه کم آورد
به پیش هیچ کسی کج نگشت گردن من
ولی مقابل این بارگاه کم آورد
تمام شد رمضان تازه ما شروع شدیم
به شب نشینی عشاق ماه کم آورد
به بارگاه کریمت گناه کار آمد
ولی ببخش اگر که گناه کم آورد
شدم شبیه به “جون” غروب عاشورا
کنار نور تو رنگ سیاه کم آورد
اگر نگاه کنی کم میاورم حتما
زهیر در قبل یک نگاه کم آورد
برای کوه گناهی به کاه راضی شد
بدا به حال هر آنکس که کاه کم آورد
خدا زیاد کند بین توبه ها کم را
زمان توبه چه خوب است گاه کم آورد
زمان توبه ی من هم نریخت گریه ی من
همینکه رفت دم قتلگاه کم آورد
خودت بیا و بگو یا علی بلندم کن
دوباره بنده تو بین راه کم آورد
علی اکبر لطیفیان