شعر شهادت حضرت زهرا (س)

سلام علیِ مظلوم

صدای آمدنت بهترین ترانه ی من
فدای در زدنت ای چراغ خانه ی من

شکسته‌بالِ تو پرواز می کند..،امروز
خودش برای تو در باز می کند امروز

غریب کوچه ی کینه..،سلام حیدر من
به جای اهل مدینه..،سلام حیدر من

کدام شانه کشیده است بارِ درد مرا
کسی علیک نگفته سلامِ مردِ مرا

به رغم این همه اندوه ناشمرده‌؛علی
خلاصه غم نخوری..،فاطمه نمرده؛علی

نگو که حال و هوای دلت بهاری نیست
ببین که بسترم امروز لاله‌کاری نیست

رسیده سُرخی گل روی شاخه ی زردم
ببین به خاطر تو پیرهن عوض کردم

تَرَک..،تَرَک..،همگی را شِمُرده ام حیدر
شبیه آینه ی سنگ خورده ام حیدر

من و شکستگی دنده ها و گریه و آه
ببین..،برای تو نان پخته ایم..،بسم‌الله!

بیا وُ فکر نکن بر غلافِ آن شمشیر…
تو را به بازوی آسیب‌دیده..،لقمه بگیر

اگرچه آه گلو را به گریه بخشیدم
اگرچه این دم آخر..،نشسته خوابیدم

اگر لگد به پرم ضربه زد..،فدای پرت
اگر دری به سرم ضربه زد..،فدای سرت

سه ماه آخر زهرای تو چه زود گذشت
سه ماه آخر زهرای تو کبود گذشت

عقاب لانه ی من..،بال و پر به قربانت
هزار محسن من..،پشت در..،به قربانت

عبور سینه‌ی خود را مسیرِ آه نکن
بیا به چوبه‌ی گهواره اش نگاه نکن

نسیم چادر خود را به فرش خانه زدم
خودم به موی سر زینب تو شانه زدم

به پای هر نخ آن صبح و شام سوخته ام
برای تشنه‌لب تو،لباس دوخته ام

غروب عصر دهم..،قتلگاه..،آه حسین
میان آن همه سرنیزه..،بی پناه..،حسین

نوای العطش او به گوش می آید
صدای بدهنی چکمه‌پوش می آید

علی محمدی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا