شعر مدح و روضه حضرت زهرا(س)
ای جمع خوبیها و مصداق رشادتها
پیداست در آیینهی چشمت نجابتها
با هر قیام تو شکوهی تازه برخیزد
پایت ورم کردهست از فرط عبادتها
سرچشمه ی فیض الهی هستی ای بانو
با اذن تو وا میشود دارالعنایتها
تفسیر ناب سورهی انسان تو هستی که
میریزد از دامان پرمهرت کرامتها
هم پیرهن هم نان شب میبخشی از لطفت
دل می بری از سائلت با این سخاوت ها
میل اناری کن که من حاجت روا گردم
چشم امید هر شب و روز رعیت ها !
از تو سرودن رونقی دارد به دنبالش
جانی دوباره می دهد نامت به هیئتها
کوچه به کوچه روضهات در شهر ما برپاست
با همت و ایثار چمرانها و همتها
هر شب به انصار و مهاجر سر زدی بانو
اما دریغ از یک اجابت بعد دعوت ها
انگار نه انگار حرمت دارد این خانه
دیوار و در بود و تو بودی و اذیّت ها
تنها نه چادر که پرت را هم لگد کردند
در رفت و آمدهای کوچه بی مروّت ها
درهم شکستی تا در خانه شکست آن روز
با اتحاد بی نظیر !! بی بصیرت ها
“أشکوا الیک یا رسول الله …”میخوانی
با اشک هایت , از اهانت ها جسارت ها
یکبار صحن خانه و یکبار در کوچه…
از پا تو را انداخت آخر هتک حرمت ها
گل از گل گلها شکفت ای مادرم وقتی
برخاستی از بستر خود بعد مدّت ها
با طعنه میسوزی و با همسایه میسازی
کم نیست از درد لگد درد شکایت ها
حتی به چشم آشنایان هم نمی آیی
مانند شمعی آب گشتی از جراحت ها
حرف از یتیمی می زند همسایه با زینب
دلشوره میگیرد حسینت با عیادت ها
علیرضا خاکساری