شعر شهادت حضرت عباس (ع)شعر محرم و صفر
پاره به پاره روی زمین قرص ماه ریخت
پاره به پاره روی زمین قرص ماه ریخت
تا علقمه رسید ولی بینِ راه ریخت
پا می شود دوباره زمین می خورد حسین
دست خودش نبود که بی تکیه گاه ریخت
یک دفعه ریخت حجم سرش تاعمو خورد
باتیر هم تمام تنش گاه گاه ریخت
تقصیرحرمله است که مویی سفید شد
تقصیرحرمله است که چشمی سیاه ریخت
خورده هزار تیر ولی دوهزار زخم
در فرصت کمی به سرش یک سپاه ریخت
یک فوج نیزه دار سوی قتلگاه رفت
یک فوج بی حیا به سوی خیمه گاه ریخت
آتش گرفت خیمه ویک حجمِ شعله ور
بر روسریِ دخترکی بی گناه ریخت
برنیزه بود سایه یِ زینب ولی زَنی
آتش زِ بام بر سراین سرپناه ریخت
می خواست تا محاسن او را بهم زند
اما به روی دخترکی اشتباه ریخت
این سر به روی نیزه مبادا که کج شود
عمه به نیزه بست ولی بینِ راه ریخت
شاعر:حسن لطفی