گریۀ عاشقانه ام
مرغ بهشت وحیم و سوخته آشیانه ام
دانه سرشک دیده و ناله شده ترانه ام
منکه دمد ز حجره ام نور به چشم قدسیان
دود به آسمان رود از در آستانه ام
اجر رسالت نبی ثبت شده به صورتم
محفل غربت علی گشته محیط خانه ام
زنده ترین شهود من این بدن کبود من
من به محبّت علی عاشق تازیانه ام
منکه بهشت احمد و باغ و بهار حیدرم
مانده ز سیلی خزان بر گل رو نشانه ام
سر و ز پا نشسته ام طایر پر شکسته ام
قاتل سنگدل مرا کشته کنار لانه ام
من و حمایت از ولی گواه باش یا علی
شهید اوّل تو شد محسن ناز دانه ام
هر چه عدو زند مرا رها نمی کنم تو را
گر چه ز کار اوفتد بازو و دست و شانه ام
درد, مرا کشد ولی نیست به غیر یا علی
زمزمۀ شبانه و گریۀ عاشقانه ام
منم همیشه همدمت تا که بگریم از غمت
گاه به تربت پدر گه به اُحد روانه ام
«میثم» ما ز سوز دل ساز کند غم مرا
سر زده از درون او شعلۀ جاودانه ام
غلامرضا سازگار