مرا «امام رضایی» شما حساب کنید
غبارِ کاشیِ گنبدْ طلا حساب کنید
میان این همه آوازهای روحنواز
مرا «کلاغ» , ولی خوش صدا حساب کنید
اگر چه بال و پرم را سیاه کرده گناه
مرا کبوترِ صحن و سرا حساب کنید
به جای ذکر , فقط لغو روی لب دارم
کرم کنید و همین را دعا حساب کنید
میان کاسهی من دِرهمی بیندازید
میان صحن , مرا هم گدا حساب کنید
به نسخههای طبیبان نیاز نیست , اگر …
شما غبارِ حرم را دوا حساب کنید
سلامهای مرا روبروی گنبدتان
سلام , بر حرمِ کربلا حساب کنید
به خوش حسابیِتان بعدِ مرگ دل بستم
که قرضهای بدهکار را حساب کنید
رضا قاسمی