شعر مدح و مناجات حضرت زينب (س)

یا ام المصائب

دلبران را دل اسیرِ دلبری زینب است
عاشقان را سر فدایِ سروری زینب است

جن و انسان و ملائک را نگر چون یک به یک
بر کف آنها مدال نوکری زینب است

جای بحثی در مقام او نمی ماند دگر
تا خداوند تبارک مشتری زینب است

بر سر کل خلایق از ازل تا به ابد
سایه ی چادر سیاهِ مادری زینب است

چادر او پرده ی عرش و حجاب عرش شد
ای بسی فرش بهشتی پادری زینب است

هر که نزدش مس رَوَد درجا طلایی می شود
یک نگاه ویژه ای در زرگری زینب است

جنس او از نور و روح پاک او روح خداست
این نشان از امتیاز و برتری زینب است

حضرت طاها، علی، زهرا، حسن، زینب، حسین
در میانِ خانواده محوری زینب است

او فقط از نان دست فاطمه نان می خورد
ورنه..اطعام بهشتی حاضری زینب است

ساقی کوثر اگر چه حضرت حیدر بُوَد
لیک حیدر مست جام کوثری زینب است

در کلاس فضل و جود و غیرت و عشق و ادب
حضرت عباس هم پامنبری زینب است

نطق او ترفند او، انوار او شمشیر اوست
این روش شیواترین جنگ آوری زینب است

کِی شود در جنگ با کفر و ستم مغلوب، کِی؟
تا رقیه همدم و همسنگری زینب است

حیدرِ زهرا تبارِ کوفه و شام بلاست
اعتبارش هم صدای حیدری زینب است

قافله سالارِ بعد از کربلا زینب شده ست
قافله تحت پناه و رهبری زینب است

باعث پیروزی روز دهم جز این نبود
خطبه هایی که همه روشنگری زینب است

از مقاماتش بُوَد بوسه به رگهای حسین
از محالاتش همین بی معجری زینب است

ارث شاه بی کفن از فاطمه پیراهن و..
ارث او هم صورت نیلوفری زینب است

زَد به محمل سر زِ داغ سرورش سر را شکست
سرّ این صحنه گمانم بی سری زینب است

پیکر پاک برادر را بغل کرد و بگفت:
بارالها این جزای خواهری زینب است

 مجتبی دسترنج ملتمس

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا