شعر شهادت حضرت رقيه (س)
یا بنت الحسین
گرچه از داغ توام هر دم لبالب بیشتر
با تو شادم از تمام عمر، امشب بیشتر
از ادب دور است من اینگونه پیشت آمدم
سوخته مویم، نخواهد شد مرتب بیشتر
جان من از مادرت زهرا بپرس این را پدر
درد پهلو میشود آخر چرا شب بیشتر؟
ضرب دست زجر بیش از دیگران دارد اثر
روی این صورت ولیکن چند مضرب بیشتر
دور دست شمر مویت پیچ میخورد ای پدر
سوختم از تاب گیسوی تو در تب بیشتر
تو اگر از روی نیزه بارها خوردی زمین
من ولی افتاده ام از روی مرکب بیشتر
هرچه کمتر آب خورده دخترت در این سفر
تازیانه خورده اما عمه زینب بیشتر
قاریان را با طلای زرد هدیه میدهند
پس چرا داری طلای سرخ بر لب بیشتر؟
محمد رضا نادعلیان