شأنش برای دشمنانش نیز پنهان نیست
در کفر همجایی برای رد قرآن نیست
فردای محشر دائما سر در گریبان است
هر کس که پای داغ او پاره گریبان نیست
تقصیر,,معصومیت او بود در این شهر
آری بیابان قدردان لطف باران نیست
اورا به جرم خادمی فاطمه بردند
گرچه پریشان رفت از خانه,پشیمان نیست
هی می شود وقتی که مرکب در پی اش رفتن
حتی برای یک جوان هم نیز آسان نیست
از آتش افتاده بر در می شود فهمید
دیگر کسی در شهر پیغمبر مسلمان نیست
و…
این خانه آتش دیده اما رنگ غارت نه
دیوارهایش باقی است این خانه ویران نیست
او بی عمامه پا برهنه می دود,,,باشد
اما دگر در کوچه ها خار مغیلان نیست
او می دود اما نه گودال است در راهش
او می رود اما دگر زلفش پریشان نیست
شیخ الائمه بی عبا رفته است؟واویلا!!
شیخ الائمه بی عبا رفته است,عریان نیست
شکر خدا در کوچه ها پیشانی حضرت
بازیچه ی جذاب سنگ و چوب طفلان نیست
اما حسین بن علی را قرعه سخت افتاد
آنقدر سنگ آمد سر از روی درخت افتاد
حسین واعظی