دسته‌بندی نشده

یا محمد

برس به دادِ دلم ، گشته ام خراب ، محمد
بریز در قَدحِ خالی ام شراب ، محمد

فدای نازکیِ طبع و شیوه ی سکناتت
نمی رسد به زُلالیِ خُلقَت آب ، محمد

همیشه گرم گرفتی به نوکران و ضعیفان
نمی رسد به قَدِ لطفت آفتاب ، محمد

تمام آدم و عالم ، اسیر حُسنِ جمالت
برات جامه دریدست ماهتاب ، محمد

گُل احتیاج ندارد به بوی مُشک و گلابی
زدی به خود که معطّر شود گلاب ، محمد

تلالو نگهت روشنی ده مَه و انجُم
به شامِ تارِ منِ گمشده ، بتاب محمد

به روز حشر شفاعت کنی چنانکه “فتَرضی”
در آن شلوغیِ مَحشَر مرا بیاب محمد

برای دلبری از تو ، خدا به لیله الاسری
نموده است به صوتِ علی خطاب محمد

علیست جانِ محمد به حکم “اَنفُسَنا”، پس
عجیب نیست بگویم “ابوتراب محمد”

به روی کفّه ی میزان به روز حشر نباشد
گران تر از صلوات شما ثواب ، محمد

علی مقدم

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا