معصیت کار هستم و حجب و حیایم کم شده
غرقِ در دنیا شدم حالِ دعایم کم شده
چشم من از بس به دنبال هوس رفته ببین
در میان روضه آقا گریه هایم کم شده
غیبت و تهمت شده ورد زبانم روز و شب
این چنین بودم که سوزِ درصدایم کم شده
بر سر قول و قرارم با همه ماندم ولی
پای تو تا که میان آمد وفایم کم شده
نیمه شب ها دائما در خواب غفلت هستم و
خلوت و نجوای باتو در سرایم کم شده
کاش اقاجان نبینم با وجودی که بدم
آن زمان را که دعای تو برایم کم شده
یک نگاهی از سر لطفت به من شد باعثِ
اینکه بعد از روضه ها جرم و خطایم کم شده
راهی ام کن بار دیگر یک سفر کرببلا
گوشه ی صحن حسین درد و بلایم کم شده
دختری در بین صحرا هه ی دوید و ناله زد
عمه جانم قوت بر دست و پایم کم شده
روح الله پیدایی