شعر مدح و مناجات امام زمان (عج)
آقا ببخش
من را برای هر چه خطا کردهام ببخش
ای مهربان که بر تو جفاکرده ام ببخش
پشت و پناه من شده ای هرزمان ولی
پشت تو را به غصه دو تاکرده ام ببخش
بعد از هزار سال که درمیزنی ببین
در را به روی غیر تو واکرده ام ببخش
من گم شدم در ازدحام هوسهاینفسی ام
دست تو را دوباره رها کردهام ببخش
آقا برای گرمی بازارتان فقط
بر شیشه های یخ زده «ها»کرده ام ببخش
من را فدای جان خودت خواستیو من
خود را بلای جان شما کردهام ببخش
من وام دار چشم توهستم که شاعرم
این قرض را چگونه ادا کردهام؟ ببخش
سید حسن رستگار
اگر چه روز من و روزگار می گذرد
دلم خوش است که با یاد یار می گذرد
چقدر خاطره انگیز و شاد و رویایی است
قطار عمر که در انتظار می گذرد
به ناگهانیِ یک لحظه عبور سپید
خیال می کنم آن تک سوار می گذرد
کسی که آمدنی بود و هست، می آید
بدین امید، زمستان، بهار، می گذرد
نشسته ایم به راهی که از بهشت امید
نسیم رحمت پروردگار می گذرد
به شوق زنده شدن، عاشقانه می میرم
دو باره زیستنم زین قرار می گذرد
همان حکایت خضر است و چشمه ظلمات
شبی که از بَرِ شب زنده دار می گذرد
شبت همیشه شب قدر باد و، روزت خوش
که با تو روز من و روزگار می گذرد
میلادمهدی فاطمه(س)مبارک
بسم الله الرّحمن الرّحیم
المستغاث بک یا صاحب الزمان علیه السّلام
سلام علیکم
عید بر شما مبارک
اشعار بسیار زیبایی به ثبت رسانیده اید، خسته نباشید، اجرتان با صاحب الزمان علیه السّلام
التماس دعا
اللهم عجل لولیک الفرج
یا علی علیه السّلام