شعر شهادت حضرت زهرا (س)
إذن عزا
هر چند گنهکار و شرمنده و گمراهیم
تا فاطمه(س) را داریم محبوبه درگاهیم
از آتش دوزخ ما داریم امان نامه
از معجزۂ نام پُر برکتش آگاهیم
ایکاش دو روزی در همسایگی اش بودیم
عمریست که غمگین از این حسرتِ جانکاهیم
تا ذکر قنوت او از جان برسد بر گوش
محتاجِ دعا بیدار؛ شب تا به سحرگاهیم
ما داغِ جوان دیدیم! عمریست عزادارِ
آن مادر مظلوم و عمرِ کم و کوتاهیم
ای بشکند آن دستِ بیعت شکنِ ظالم
بیطاقت و بیتاب از آن سیلیِ ناگاهیم
ما را غم سنگینِ «یا فضه خُذینی» کشت
دلسوخته داغِ شش ماهۂ دلخواهیم
پیراهن مشکی را با اشک به تن کردیم
ما إذن عزاداری از فاطمه(س) میخواهیم!
مرضیه عاطفی