می شناسند تو را اهلِ ولا اِبنِ رئوف
می رسد از درِ این خانه عطا ابن رئوف
بابِ حاجاتِ خلایق شدنت شهره شده
پس دخیل اند همه شاه و گدا ابن رئوف
تو«جوادی» و کرم از کرمت بُهت زده
وَ تَصّدق..بده در راهِ خدا ابن رئوف
قسم ات می دهم امشب به غریب الغربا
نظری!نائبِ بر حقِّ رضا ابن رئوف
نهمین آینه ای!پاک و زلالی چون رود
پاک کن.. پُر شدم از جرم و خطا ابن رئوف
کوهی از درد شدم منتظر ِ یک نگهم
با نگاهی بده دارو و دوا ابن رئوف
اسمِ زیبایِ تو مضمونِ غزلها شده است
می نویسند تمامِ شعرا ابن رئوف
صله ای آخرِ مدّاحیِ من لطف نما..
اهلِ این روضه رسان کرببلا ابن رئوف
نعمتِ اشک بده تا بشوم پُر روزی
بده بر حال دلم ..شور و نوا ابن رئوف
محسن راحت حق