از کودکی چنین کمرش خم نبوده است
در سینهاش که این همه ماتم نبوده است
در کودکی شکسته اگرچه دلش, ولی
شمشیر و تیر و نیزه فراهم نبوده است
گیرم که دیده بود پدر را شکسته سر
اما سری به نیزه مجسّم نبوده است
دیدی اگر که موی سر او سفید شد
داغی شبیه داغ مُحّرم نبوده است
دیدی اگر کنار برادر ز هوش رفت
صد ضربه نیزه بر بدنی کم نبوده است
یادش بخیر ناقهی عریان و کعبِ نی
اطراف ناقه, ناقهی مَحرم نبوده است
یادش بخیر کآمد و در قتلگاه دید
انگشت دست و حلقهی خاتم نبوده است
رضا باقریان