شعر شهادت حضرت رقيه (س)شعر محرم و صفر

استجابت شده

 

استجابت شده این بار دعای سحرم
آمدی از سر نیزه به کنارم پدرم
کاش موی سر من فرش رهت بود ولی
پا نداری و دگر سوخته موهای سرم
هر شب و روز جراحات تنم میسوزد
رفتی و مثل لبت زخم شده بال و پرم
قبل از آن واقعه آغوش عمو جایم بود
حال خولی و سنان,حرمله شد همسفرم
یک شب از ناقه فتادم کمرم درد گرفت
(ارث جا مانده ی زهرا)شده درد کمرم
چشم وا کردم و دیدم که میان صحرا
زجر با کینه رسیدست به بالای سرم
قسمتم شد بخورم سیلی محکم بابا
کاش میشد عوض زجر تو آیی به برم

محمدحسین ذاکری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا