شعر شهادت حضرت زهرا (س)

به صورت می زدم سیلی …

سلام روضه خوان را گریه کردم

زمین را , آسمان را گریه کردم 

مدینه رفتم و دیدم همانجا

در و دیوارتان را گریه کردم 

شنیدم گفته شد مادر نداری

غم تازه جوان را گریه کردم 

گرفتم شال مشکی را به چشم و

قنوت نیمه جان را گریه کردم 

به صورت می زدم سیلی و ماه

به رنگ ارغوان را گریه کردم 

به روی سینه جای زخم ماند و

عبور کاروان را گریه کردم 

نفس ها را به سختی می شمارم

شکست استخوان را گریه کردم 

به یک یا فاطمه قلبم شکست و

سلام روضه خوان را گریه کردم

 وحید محمدی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا