شعر مناجات امام حسين (ع)

قنوت غزل

 

بخوان قنوت غزل را که نور مادر شد

به بوی سیب حرم سینه ها معطّر شد

 

نهاد پا به زمین و هوای عشق آورد

هوای شهر نبی از همیشه بهتر شد

 

و نور با خودش آورد و نور را خنداند

و نور در دل نور _ آینه , مکرّر شد

 

و با وجود چنین عطری و چنین نوری

زمین برای همیشه بر آسمان سر شد

 

قدم نهاد به چشم زمین و شاهانه

به هر چه بود در این عاشقانه سرور شد

 

به خنده های ملیحش مدینه را خنداند

به شور خنده دل آرام شور کوثر شد

 

پر شکسته ی فطرس پر پریدن شد

که در کنار همین خانه دردش آخر شد

 

امیر قافله ی عشق و عاشقی کامد

دل رمیده ی ما هم به شوق او پر شد

 

رسید مژده که آمد بهار ثارالله

که بر تمام شهیدان عشق رهبر شد

 

بساط عاشقی از این به بعد بر پا شد

بخوان قنوت غزل را که نور مادر شد

 

 وحید محمدی

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا