شعر مدح و مناجات حضرت زهرا (س)

ام ابیها

طبیب جان پیغمبر که بود ام ابیهایش
هنوز عقل بشر مات است در حل معمایش
خدا را خواستیم اول به حق فاطمه یعنی
حدیث قدسی لولاک اینجا خورده معنایشنبی معراج را حس کرده اما خوب می داند
بلندش می کند گل بوسه بر دستان زهرایش
رسول الله دارد دختران دیگری اما
فقط میگفت بر زهرا فدایش جان بابایش
بجز چشم علی باید که روی از خلق برگیرد
چرا که چشم ها را می زند خورشید سیمایش
جمال نوری اش در قبل خلقت زیر ساق عرش
خدا را وجد می آورده با تهلیل زیبایش
ملک قبل از نظر بر وجهه نورانی اش هرگز
نمی دانست تسبیح خداوند تعالایش
کسی که شوکت او شهره بر هفت آسمان باشد
بخوانیمش بشر یا انسیه یا آنکه حورایش؟
چه معراجی ست سقف خانه اش جبریل می دانست
که عرشی تر ندید از فرش زهرا چشم بینایش
و ما ادراک ما زهرا چه زهرایی که مجهول است
شبیه قبر مخفی از نظرها قدر والایش
 حسن کردی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا