شعر گودال قتلگاه
اول شعر چرا شمر!سخن ریخت بهم
اول شعر چرا شمر!سخن ریخت بهم
با سنان است سنان وای دهن ریخت بهم
روضه خوان گفت که با چکمه کسی می آید
مادری را وسط سینه زدن ریخت بهم
کهنه پیراهن او را نکشید و نبرید
روضه عریان ننویسید کفن ریخت بهم
حمله کردند به گودال خدا رحم کند
حمله کردند به گودال بدن ریخت بهم
کسی از نسل حسن آمده یارش باشد
دست افتاد،پسر رفت،حسن ریخت بهم
نعل تازه چه نیاز است به تن جانی نیست
نعل ها تازه که شد یکسره تن ریخت بهم
ساربان آمده با خنجر خود نیمه ی شب
برد انگشتر و انگشت یمن ریخت بهم…
محسن صرامی