ای تیغ! دمی که یارم از پا افتاد
انگار علی زیر قدمها افتاد
یک شهر برای بردنم رد میشد
از روی دری که روی زهرا افتاد
ای تیغ! نهان کردی افسوسم را
زخم تو تمام کرده کابوسم را
یک عمر ندیدی به علی میخندد
آن کس که شکست دستِ ناموسم را
شاعر: ؟؟؟
ای تیغ! دمی که یارم از پا افتاد
انگار علی زیر قدمها افتاد
یک شهر برای بردنم رد میشد
از روی دری که روی زهرا افتاد
ای تیغ! نهان کردی افسوسم را
زخم تو تمام کرده کابوسم را
یک عمر ندیدی به علی میخندد
آن کس که شکست دستِ ناموسم را
شاعر: ؟؟؟