شعر عصر عاشورا و شام غريبان
این همه راه دویدم
این همه راه دویدم ز پی دلدارم
به امیدی که دراین دشت برادر دارم
تو دعا کن به کنار بدنت جان بدهم
فکر همراهی باشمر دهد آزارم
اسب ها پای خود ازسینه ی او بردارید
من هم از این تن بی سر شده سهمی دارم
خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند
من که از راهی بازار شدن بیزارم
یک عبا داشتی وخرج علی اکبر شد
با چه از رویزمین جسم تو را بردارم
به وداع من و توخیره بود چشم رباب
خواندن از طرزنگاهش که منم دل دارم
سعید خرازی
السلام علیک یا قمرالعشیره…
با یک روضه بروزم…
یاعلی
«سلام دوست عزیز
امیدوارم عزاداریهاتون مورد قبول واقع شده باشه.
با احترام دعوتید به کلبه حقیرانه بنده…
اللهم عجل لولیک الفرج»
سلام
وبلاگ خوبی داری
با شعر هلال من بروزم.
آمده ام ای خدا ، جانا تو پناهم بده?
عاشق فریاد دل ، ربا تو پیامم بده?
سوگند به تو ای حرمت درماندگان?
عاشق راهت شدم ، محبا راهم بده . . .
?سلام.قبول باشد انشاا لله?انشالله بین الحرمین
آمده ام ای خدا ، جانا تو پناهم بده?
عاشق فریاد دل ، ربا تو پیامم بده?
سوگند به تو ای حرمت درماندگان?
عاشق راهت شدم ، محبا راهم بده . . .
?سلام.قبول باشد انشاا لله?انشاالله بین الحرمین