شعر مناجات با خدا

ای خدای من

در پیشگاه قدسی تو ای خدای من

می دانم اینکه رنگ ندارد حنای من 

از بس که توبه کردم و توبه شکسته ام

چنگی به دل نمی زند این توبه های من

با اینکه مُهر خاتمه خورده به نار تو

آزاد و خودسر است عنان هوای من

یا رب ببین که از سر تکرار معصیت

دیگر شکسته قبح معاصی برای من

گر تو مرا رها کنی از دست می روم

بی لطف تو شود دل دوزخ سرای من

ای مالکی که فضل بریّه از آن توست

دستی بکش به روی سر بی نوای من

سوگند می خورم به مقام ربوبیت

جز آستان تو نبوَد التجای من

آن فطرسم که در پی قنداقه آمدم

یعنی شکسته بال و پر ربّنای من

امشب بیا به خاطر ارباب بی کفن

منّت گذار و درگذر از این خطای من

جان حسین … روزی ما را رقم بزن

امضا نمای تذکره ی کربلای من

 

محمد فردوسی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا